
چرا فناوری در ایران به کندی ریشه میدواند؟
صنایع ایران، از نفت و گاز گرفته تا کشاورزی و سلامت، پتانسیل عظیمی برای تحول دیجیتال دارند؛ اما چرا فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی (AI)، اینترنت اشیا (IoT)، بلاکچین (Blockchain) یا دیگر فناوریهای نوین مشابه، هنوز در بسیاری از بخشها و صنایع ما به طور کامل نهادینه نشدهاند؟!
تصور کنید در یک جاده روستایی در حاشیه کویر لوت ایستادهاید، مزرعهای خشک و تشنه پیش روی شماست؛ اما یک فناوری ساده مثل حسگرهای آبیاری هوشمند میتواند مصرف آب را بهینه و محصول را دو برابر کند. یا تصور کنید در یک کارخانه فولاد، کارگری با یک نرمافزار ساده، خط تولید را 15% سریعتر میکند. این تصاویر، رویاهایی دور از دسترس نیستند؛ پتانسیلی واقعی در دل فناوریهای نوین هستند.
اما چرا این فناوریها هنوز در بسیاری از کارخانهها، مزارع و بیمارستانهای ما غریبهاند؟
مشکل فقط کمبود بودجه یا منابع نیست؛ فقدان آموزش هدفمند و ترویج مؤثر، بزرگترین مانع است. بسیاری از مدیران و کارگران ایرانی، فناوری را پیچیده، گران یا حتی تهدیدی برای شغل خود میبینند. این مقاومت، ریشه در ناآشنایی و ترس از تغییر دارد.
مطالعات انجام شده در دانشگاه تهران در سال 1402، اذعان دارد، در صنعت کشاورزی ایران، حسگرهای هوشمند میتوانند مصرف آب را تا 40% کاهش دهند؛ اما بدون آموزش، این ابزارها بلااستفاده میمانند.
در یک مطالعه دیگر که در سال 1403 در دانشگاه شریف انجام شده است، بررسیها نشان دادهاند که آموزش سه ماهه کارگران نساجی در استفاده از نرمافزارهای طراحی، بهرهوری را 25% افزایش داده است.
در این مقاله کوتاه، قصد داریم با ارائه راهکارهایی عملی و مؤثر و با بیان داستانهایی از دل صنایع ایران، نشان دهیم چگونه آموزش و ترویج فناوریهای نوین میتواند این شکاف را پر کند، مقاومتها را بشکند و صنایع ایران را به سوی آیندهای رقابتی و پایدار هدایت کند.
چرا آموزش و ترویج فناوری در ایران حیاتی است؟
ایران، با جمعیتی جوان، تحصیلکرده و منابع طبیعی غنی، در آستانه یک جهش بزرگ صنعتی قرار دارد؛ اما این جهش بدون پذیرش فناوریهای نوین ممکن نیست. از طرف دیگر شکاف بین دانش نظری و کاربرد عملی فناوریها، مانع بزرگی برای پیشرفت صنعتی است و بهرهوری را محدود میکند.
گزارش مجمع جهانی اقتصاد (2024) نشان میدهد کشورهایی که روی آموزش فناوری و فرهنگسازی سرمایهگذاری کردهاند، تا 30% رشد بهرهوری بیشتری در صنایع خود تجربه کردهاند. در ایران، این پتانسیل به دلیل چالشهایی مثل مقاومت فرهنگی، کمبود زیرساختهای آموزشی و ترس از تغییر، هنوز بالفعل نشده است.
همانطور که قبلتر نیز بیان شد، در صنعت کشاورزی ایران، فناوریهای آبیاری هوشمند میتوانند مصرف آب را تا 40% کاهش دهند؛ اما بسیاری از کشاورزان حتی نام این فناوریها را نشنیدهاند!
در صنعت نفت و گاز، تحلیل دادههای کلان میتواند هزینههای اکتشاف را تا 25% کاهش دهد؛ اما بدون آموزش، مهندسان نمیتوانند از این ابزارها بهره ببرند. این شکاف بین پتانسیل فناوری و واقعیت کنونی، ریشه در نبود برنامههای آموزشی کاربردی و ترویج مؤثر دارد.
علاوه بر این، رقابت جهانی ایجاب میکند که صنایع ایران بهروز شوند. کشورهای همسایه مانند ترکیه و امارات با سرمایهگذاری روی تحول دیجیتال، بازارهای منطقهای را تسخیر کردهاند. اگر ایران بخواهد در این رقابت عقب نماند، باید نیروی کار خود را با مهارتهای دیجیتال مجهز کند. ترویج فناوریهای نوین نه تنها بهرهوری را افزایش میدهد، بلکه میتواند اشتغالزایی کند. برای مثال، با توجه به گزارش وزارت ارتباطات در سال 1403، توسعه اپلیکیشنهای بومی در حوزه سلامت، صدها شغل جدید در استارتاپهای ایرانی ایجاد کرده است.
اگر یک فناوری جدید بتواند هزینههای کسبوکار شما را به طور چشمگیری کاهش دهد؛ اما نیاز به یادگیری داشته باشد، آیا حاضرید 1 الی 3 ماه وقت بگذارید؟! آیا حاضرید خط تولید خود را با فناوریهای جدید بهروزرسانی کنید حتی اگر نیاز به آموزش کل تیمتان داشته باشد؟! اینجاست که آموزش و ترویج، کلید موفقیت میشوند.
راهکارهای عملی برای نهادینهسازی فناوریهای نوین در صنایع ایران
برای اینکه فناوری در صنایع ایران ریشه بدواند، نیاز به استراتژیهای هدفمند داریم. در ادامه، 5 راهکار عملی و مؤثر ارائه میشود که هم برای دولتمردان، هم صاحبان صنایع و هم متخصصان فنی کاربردی است.
1- طراحی برنامههای آموزشی متناسب با نیازهای بومی
برای نهادینهسازی فناوری در صنایع ایران، آموزشهایی که یک نسخه جهانی و غیربومی ارائه میدهند (استفاده از Best Practice)، کافی نیستند. هر صنعت در ایران، از پتروشیمی و فولاد گرفته تا کشاورزی و نساجی، چالشها و نیازهای خاص خود را دارد. طراحی برنامههای آموزشی متناسب با این نیازها، کلید پذیرش موفق فناوریهای نوین است.
در صنعت کشاورزی، استفاده از اینترنت اشیا (IoT) برای مدیریت منابع آب میتواند مصرف را تا 40% کاهش دهد و بهرهوری را 15% افزایش دهد (مطالعه دانشگاه تهران، 1402)؛ اما اگر کشاورزان خوزستان یا یزد ندانند چگونه حسگرها را نصب یا دادهها را تحلیل کنند، این فناوری بلااستفاده میماند.
چرا بومیسازی مهم است؟
شرایط اقلیمی، زیرساختی و فرهنگی ایران، آموزشهای فناوری را پیچیده میکند. برای مثال، در مناطق کمآب مثل سیستان و بلوچستان، آموزش باید روی فناوریهای کمهزینه و مقاوم مانند حسگرهای خورشیدی تمرکز کند. در مقابل، در صنعت خودروسازی تهران، آموزش نرمافزارهای طراحی سهبعدی مانند CAD میتواند زمان تولید را تا 20% کاهش دهد (گزارش انجمن خودروسازان ایران، 1402). این تفاوتها نشان میدهد که یک برنامه آموزشی موفق باید با نیازهای بومی هماهنگ باشد.
برای مثال، شرکت «زرینکشت» در خوزستان، کارگاههای آموزشی سه ماهه برای کشاورزان برگزار کرد که روی نصب و نگهداری سیستمهای آبیاری هوشمند تمرکز داشت. این برنامه با زبان ساده، مثالهای بومی و ابزارهای در دسترس طراحی شد. نتیجه چه شد؟ کاهش 25% مصرف آب و افزایش 15% محصول در یک فصل. این موفقیت نشان داد که آموزش بومی، اعتماد و انگیزه را در میان کاربران آن منطقه بالا میبرد.
چه اقدامات عملی میبایست انجام شود؟
نیازسنجی اختصاصی: قبل از طراحی دوره، با مدیران و کارگران هر صنعت مصاحبه کنید تا نیازهای دقیق مشخص شوند. مثلا، در صنعت نساجی یزد، آموزش طراحی دیجیتال پارچه اولویت دارد.
دورههای کوتاهمدت و کاربردی: برنامههای 2 الی 3 ماهه با تمرکز بر مهارتهای عملی (مثل نصب حسگر یا کار با نرمافزار) طراحی کنید. این دورهها باید شامل تمرینهای واقعی باشد، نه فقط تئوری.
استفاده از مربیان محلی: مربیانی که با فرهنگ و زبان منطقه آشنا هستند، میتوانند مقاومتها را کاهش دهند. مثلا، یک کشاورز باتجربه که فناوری را آموخته، بهتر از یک استاد دانشگاه میتواند با کشاورزان ارتباط برقرار کند.
دسترسی آسان: دورهها را ترجیحا در مراکز صنعتی و یا در صورت لزوم از طریق پلتفرمهای آنلاین برگزار کنید تا کارگران و مدیران به راحتی شرکت کنند.
این رویکرد بومی، نه تنها آموزش فناوری را مؤثرتر میکند، بلکه حس مالکیت و اعتماد به فناوری را در میان نیروی کار ایرانی تقویت میکند و این، گامی بزرگ به سوی تحول دیجیتال است.
2- ترویج فناوری از طریق روایتگری، الگوسازی برای کاهش مقاومت و ایجاد انگیزه
یکی از بزرگترین موانع نهادینهسازی فناوری در صنایع ایران، مقاومت فرهنگی است. بسیاری از کارگران، مدیران و تصمیمگیران در سازمانهای سنتی، فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی یا اتوماسیون را تهدیدی برای روشهای سنتی یا امنیت شغلی میبینند. این مقاومت از ترس تغییر یا باور به کافی بودن روشهای قدیمی ناشی میشود. مطالعه دانشگاه علامه طباطبایی (1403) نشان داد 60% مدیران صنایع کوچک به دلیل ترس از شکست، از فناوری دوری میکنند. روایتگری و الگوسازی میتوانند به عنوان ابزارهابی قدرتمند وارد میدان میشوند. روایتها و الگوهای واقعی و ملموس از موفقیتهای فناوری، میتوانند ترسها را به انگیزه و مقاومت را به پذیرش تبدیل کنند. برخلاف آموزشهای خشک یا ارائههای آماری، روایتها احساسات را درگیر میکنند و پیامی انسانی منتقل میکنند که در ذهن میماند.
چرا روایتگری و الگوسازی مؤثر است؟
در فرهنگ ایرانی، قصهگویی و صحبت در رابطه با الگوها و قهرمانان، ریشهای عمیق دارد؛ از شاهنامه فردوسی تا داستانهای شفاهی که نسل به نسل منتقل شدهاند. این سنت میتواند برای ترویج فناوریهای نوین نیز به کار گرفته شود. وقتی کارگری در یک کارخانه میشنود که همکارش در شهری دیگر با استفاده از یک فناوری جدید، نه تنها شغلش را حفظ کرده، بلکه درآمدش را افزایش داده، ذهنیتش تغییر میکند. روایتها، فناوری را از یک مفهوم انتزاعی و ترسناک به یک ابزار ملموس و دوستداشتنی تبدیل میکنند.
برای مثال، در کارخانه فولاد مبارکه اصفهان، مدیران با نمایش مستندی کوتاه درباره یک کارخانه مشابه در ترکیه که با اتوماسیون هزینههای خود را 20% کاهش داد و کیفیت را بهبود بخشید، کارگران را به پذیرش فناوری تشویق کردند. این روایت، که با تصاویر واقعی و مصاحبه با کارگران همراه بود، حس ترس را به انگیزه تبدیل کرد. کارگران ایرانی دیدند که فناوری نه تنها شغلشان را تهدید نمیکند، بلکه میتواند کارشان را آسانتر و درآمدشان را بیشتر کند.
مثال دیگر، در یک شرکت تولید قطعات خودرو در تبریز، یک مهندس جوان با استفاده از نرمافزار مبتنی بر هوش مصنوعی برای بهینهسازی طراحی قطعات، زمان تولید را تا 30% کاهش داد. داستان موفقیت او در شبکههای اجتماعی وایرال و در یک همایش صنعتی به اشتراک گذاشته شد. این روایت، نه تنها انگیزه سایر مهندسان شرکت را بالا برد، بلکه چندین کارخانه دیگر در منطقه را به سرمایهگذاری در نرمافزارهای مشابه ترغیب کرد. آن شرکت به یک «الگوی موفق» و آن مهندس جوان به یک «قهرمان» تبدیل شد و بیانگر این بود که فناوری میتواند برای همه قابل دسترس باشد.
چه اقدامات عملی میبایست انجام شود؟
شناسایی و جمعآوری و انتشار الگوها و روایتها: داستانهای موفقیت کسبوکارهای کوچک یا کارگران محلی را جمعآوری کنید. مثلا، روایت یک کشاورز در خوزستان که با حسگرهای هوشمند آبیاری، محصول خود را 15% افزایش داد.
استفاده از رسانههای بصری: داستانهای موفقیت را در قالب ویدیوهای کوتاه یا اینفوگرافیکها در رسانهها و شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای مجازی منتشر کنید.
مشارکت دادن کارکنان: کارگران یا مدیرانی که فناوری را با موفقیت استفاده کردهاند، دعوت کنید تا داستان خود را در جلسات داخلی یا کنفرانسهای صنعتی تعریف کنند.
تمرکز بر نتایج انسانی: در روایتها، به جای تاکید صرف بر اعداد، روی تاثیر فناوری بر زندگی افراد تمرکز کنید؛ مثلا، چگونه یک نرمافزار مدیریت زمان، استرس کارگران را کاهش داد.
برگزاری رویدادهای تعاملی: همایشها یا کارگاههایی در شهرکهای صنعتی و مناطق کشاورزی برگزار شود که قهرمانان در آن تجربیات خود را به اشتراک بگذارند. برای مثال، یک مهندس میتواند در یک کارگاه عملی، نحوه استفاده از نرمافزار تحلیل داده را آموزش دهد.
ایجاد جوایز فناوری: دولت یا انجمنهای صنعتی میتوانند جوایزی برای «نوآوران» در نظر بگیرند. مثلا، جایزه «بهترین کاربرد فناوری در SMEها» میتواند انگیزهای برای الگوسازی باشد.
تمرکز بر نتایج ملموس: در داستانها، روی نتایج قابلِ لمس از قبیل کاهش هزینهها، افزایش درآمد یا کاهش استرس و بهبود شرایط کاری تاکید کنید. مثلا، نشان دهید چگونه یک فناوری به یک کارگر کمک کرد تا زمان کمتری کار کند و وقت بیشتری برای خانوادهاش داشته باشد.
روایتگری، با قدرت تاثیرگذاریاش، میتواند پل ارتباطی بین فناوری و فرهنگ سنتی ایران باشد. این ابزار نه تنها مقاومت را کاهش میدهد، بلکه فناوری را به بخشی از هویت کاری و اجتماعی ما تبدیل میکند. الگوسازی و قهرمانسازی نیز با قدرت الهامبخشی خود، میتواند ترویج فناوریهای نوین را در صنایع ایران تسریع کند. این رویکرد، فناوری را از یک ابزار صرف به بخشی از داستان موفقیت ایرانیان تبدیل میکند و انگیزهای برای آموزش فناوری و پذیرش آن در سطح جامعه ایجاد میکند.
3- همکاری دولت و بخش خصوصی برای زیرساختهای آموزشی
برای نهادینهسازی فناوری در صنایع ایران، ایجاد زیرساختهای آموزشی قوی حیاتی است؛ اما این کار به تنهایی از عهده دولت یا بخش خصوصی برنمیآید. همکاری هدفمند بین این دو بخش میتواند شکاف مهارتهای دیجیتال را پر کند و نیروی کاری آماده برای فناوریهای نوین تربیت کند.
در ایران، جایی که بسیاری از صنایع با کمبود دسترسی به آموزشهای کاربردی مواجهاند، این همکاری میتواند مانند پلی باشد که فناوری را از آزمایشگاهها به خطوط تولید و مزارع برساند. هدف این است که کارگران، مدیران و حتی تصمیمگیران بتوانند فناوریهایی مثل هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و تحلیل داده را در عمل به کار گیرند.
چرا همکاری بین دولت و بخش خصوصی ضروری است؟
دولت به تنهایی منابع کافی برای پوشش همه صنایع و مناطق را ندارد و بخش خصوصی اغلب فاقد انگیزه مالی برای سرمایهگذاری در آموزش است، مگر اینکه نتایج ملموسی ببیند. اما وقتی این دو با هم کار کنند، میتوانند هزینهها را تقسیم کنند، برنامهها را هدفمند کنند و تاثیر را چند برابر کنند.
برای مثال، پارکهای فناوری مثل پارک فناوری پردیس نشان دادهاند که همکاری دولت و شرکتهای خصوصی میتواند منجر به ایجاد مراکز آموزشی مجهز شود که صدها نفر را در سال آموزش میدهند. گزارش وزارت علوم (1403) نشان میدهد که چنین همکاریهایی در مناطق صنعتی، مهارتهای دیجیتال نیروی کار را تا 35% بهبود داده است. این نمونه نشان میدهد که وقتی دولت زیرساخت و مشوق فراهم میکند و بخش خصوصی فناوری و تجربه عملی میآورد، نتایج چشمگیر است.
چه اقدامات عملی میبایست انجام شود؟
کمبود زیرساختهای دیجیتال و مراکز آموزشی منطقهای: دسترسی محدود به اینترنت پرسرعت، تجهیزات مدرن و پلتفرمهای آموزشی در بسیاری از مناطق صنعتی ایران، پذیرش فناوری را دشوار کرده است. گزارشها نشان میدهند بسیاری از مناطق صنعتی ایران فاقد اینترنت پایدار هستند. دولت باید روی توسعه زیرساختهای دیجیتال تمرکز و سرمایهگذاری کند. دولت میتواند در شهرکهای صنعتی، مراکز آموزشی با تجهیزات مدرن راهاندازی کند و بخش خصوصی مانند انجمنها، سندیکاها، اتحادیهها و... مربیان و محتوای آموزشی را تامین کند.
مشوقهای مالی: دولت میتواند تخفیف مالیاتی یا وامهای کمبهره به شرکتهایی بدهد که حداقل 5% از بودجه سالانه خود را به آموزش فناوری اختصاص دهند. این مشوقها، بخش خصوصی را به مشارکت ترغیب میکند.
پلتفرمهای آنلاین مشترک: دولت و بخش خصوصی میتوانند پلتفرمهای آموزشی آنلاین راهاندازی کنند که دورههای رایگان یا ارزان برای کارگران و مدیران ارائه دهد.
برنامههای کارآموزی مشترک: شرکتهای خصوصی میتوانند کارآموزان را در محیط واقعی کار آموزش دهند و دولت هزینههای این برنامهها را یارانه بدهد. این کار به ویژه برای صنایع کوچک و متوسط (SMEها) که بودجه محدودی دارند، مؤثر است.
شفافیت در نتایج: هر دو بخش باید گزارشهای منظم از تاثیر آموزشها منتشر کنند، مثلا درصد افزایش بهرهوری یا تعداد مشاغل جدید ایجادشده. این شفافیت، اعتماد و انگیزه را افزایش میدهد.
این همکاری نه تنها شکاف مهارت را پر میکند، بلکه تحول دیجیتال را به واقعیتی در دسترس برای صنایع ایران تبدیل میکند. با ایجاد زیرساختهای آموزشی مشترک، میتوان نیروی کاری ساخت که نه تنها فناوری را میفهمد، بلکه آن را به ابزاری برای رشد و رقابت تبدیل میکند. به قول پیتر دراکر (نظریهپرداز مدیریت): «بهترین راه پیشبینی آینده، ساختن آن است و بهترین سرمایهگذاری، سرمایهگذاری روی انسانهاست.»
4- ایجاد انگیزههای اقتصادی برای پذیرش فناوری
یکی دیگر از بزرگترین موانع نهادینهسازی فناوری در صنایع ایران، هزینههای اولیه بالای پیادهسازی فناوریهای نوین (مانند اینترنت اشیا و هوش مصنوعی و...) است. بسیاری از صنایع کوچک و متوسط (SMEها)، که ستون فقرات اقتصاد ایران را تشکیل میدهند، به دلیل محدودیتهای مالی از سرمایهگذاری در ابزارهایی مانند هوش مصنوعی، اتوماسیون یا اینترنت اشیا (IoT) خودداری میکنند. اما با ایجاد انگیزههای اقتصادی هدفمند این مقاومت میتواند به فرصتی برای تحول دیجیتال تبدیل شود. مشوقهای مالی نه تنها پذیرش فناوری را تسریع میکنند، بلکه موجب تقویت بهرهوری، رقابتپذیری و اشتغالزایی در صنایع تقویت میشوند.
چرا انگیزههای اقتصادی با اهمیت هستند؟
گزارش بانک جهانی (2024) نشان میدهد کشورهایی که مشوقهای مالی برای پذیرش فناوری ارائه کردهاند، تا 25% رشد سریعتر در بهرهوری صنعتی داشتهاند. در ایران، با چالشهایی مانند تحریمها، نوسانات ارزی و محدودیتهای بودجهای، مشوقهایی مانند یارانه، وامهای کمبهره یا تخفیفهای مالیاتی میتوانند انگیزهای قوی برای سرمایهگذاری در فناوریهای نوین ایجاد کنند. این مشوقها به ویژه برای SMEها، که اغلب بودجه محدودی دارند؛ اما پتانسیل بالایی برای نوآوری، حیاتی هستند. علاوه بر این، انگیزههای اقتصادی میتوانند اعتماد به فناوری را افزایش دهند و نشان دهند که سرمایهگذاری در فناوری، نه تنها هزینه بشمار نمیآید، بلکه یک فرصت سودآور است.
برای مثال، در سال 1402، وزارت صنعت، معدن و تجارت ایران طرحی برای ارائه یارانه 50% خرید ماشینآلات هوشمند به کارخانجات نساجی در یزد و اصفهان اجرا کرد. این طرح به بیش از 200 کارخانه کوچک امکان داد خطوط تولید خود را با تجهیزات اتوماتیک بهروزرسانی کنند. نتیجه چه شد؟ کاهش 15% هزینههای تولید، افزایش 10% صادرات پارچه و ایجاد 300 شغل جدید طی یک سال. این نمونه نشان میدهد که انگیزههای اقتصادی میتوانند جرقهای برای پذیرش فناوری باشند و تاثیرات گستردهای در اقتصاد ایجاد کنند.
چه اقدامات عملی میبایست انجام شود؟
یارانههای هدفمند برای فناوریهای کلیدی: دولت میتواند یارانههایی برای خرید تجهیزات فناوری مانند حسگرهای IoT، نرمافزارهای مدیریت تولید یا رباتهای صنعتی ارائه دهد. برای مثال، یارانه 30% برای نصب سیستمهای آبیاری هوشمند در مزارع کشاورزی میتواند مصرف آب را کاهش دهد و بهرهوری را تا 20% افزایش دهد (مطالعه وزارت جهاد کشاورزی، 1403).
وامهای کم بهره با بازپرداخت بلندمدت: بانکها با حمایت دولت میتوانند وامهایی با نرخ سود %5 الی 7% و بازپرداخت 5 ساله (حتی با تنفس چند ماهه) برای سرمایهگذاری در فناوری ارائه کنند. این وامها فشار مالی بر SMEها را کاهش میدهند و پذیرش فناوری را ممکن میسازند.
تخفیفهای مالیاتی برای نوآوران: شرکتهایی که حداقل 10% از بودجه سالانه خود را به خرید یا آموزش فناوری اختصاص دهند، میتوانند از تخفیفهای مالیاتی برخوردار شوند. این مشوق، فناوری را به یک تصمیم اقتصادی منطقی تبدیل میکند.
برنامههای لیزینگ فناوری: دولت و بخش خصوصی میتوانند برنامههای اجاره تجهیزات فناوری (مانند ماشینآلات هوشمند یا نرمافزارهای تحلیل داده) راهاندازی کنند. این روش به صنایع کوچک امکان میدهد بدون نیاز به خرید کامل، از فناوری استفاده کرده و هزینهها را به تدریج پرداخت کنند.
شفافیت و گزارشدهی: شرکتهایی که از مشوقها استفاده میکنند، باید گزارشهای دورهای از تاثیر فناوری بر بهرهوری، کاهش هزینهها یا ایجاد شغل ارائه دهند. این شفافیت، اعتماد عمومی را افزایش میدهد و دیگر صنایع را به مشارکت تشویق میکند.
تمرکز بر صنایع اولویتدار: دولت میتواند مشوقها را روی صنایعی با پتانسیل بالا مثل کشاورزی، خودروسازی، صنایع معدنی و فلزات، نفت و پتروشیمی متمرکز کند. برای مثال، یارانه برای نصب نرمافزارهای تحلیل داده در صنعت پتروشیمی میتواند هزینههای اکتشاف را تا 25% کاهش دهد.
برای مثال، بنا به گزارش سال 1403 شرکت ملی پتروشیمی، در صنعت پتروشیمی عسلویه، یک شرکت با استفاده از وام کمبهره دولتی، نرمافزار تحلیل دادههای کلان را پیادهسازی کرد. این نرمافزار، پیشبینی خرابی تجهیزات را بهبود داد و هزینههای تعمیرات اضطراری را 22% کاهش داد. موفقیت این شرکت، دیگر واحدهای پتروشیمی منطقه را به سرمایهگذاری مشابه ترغیب کرد و موجی از پذیرش فناوری در این صنعت ایجاد شد.
ایجاد انگیزههای اقتصادی، نه تنها موانع مالی را برمیدارد، بلکه فناوری را به یک انتخاب هوشمندانه و سودآور برای صنایع تبدیل میکند. این رویکرد، ترویج فناوریهای نوین را از یک ایده آرمانی به یک واقعیت عملی و پایدار تبدیل میکند و راه را برای رقابت در بازارهای جهانی هموار میسازد.
جک ولش (مدیر جنرال الکتریک) میگوید: «وقتی سرعت تغییر در بیرون از سازمان از سرعت تغییر در درون آن بیشتر باشد، پایان نزدیک است.» انگیزههای اقتصادی میتوانند این سرعت را در صنایع کشور افزایش دهند و فناوری را از یک گزینه لوکس به یک ضرورت رقابتی تبدیل کنند.
5- استفاده از فناوریهای ساده برای شروع
سفر هزار کیلومتری با یک قدم آغاز میشود؛ فناوریهای ساده، همان قدم اول برای تحول دیجیتال در صنایع ایران هستند. برای بسیاری از صنایع ایران، به ویژه کسبوکارهای کوچک و متوسط یا سازمانهای سنتی، فناوریهای پیشرفته مانند اینترنت اشیا یا هوش مصنوعی و...، میتوانند پیچیده، گران یا حتی ترسناک به نظر برسند؛ اما نهادینهسازی فناوری نیازی به شروع با ابزارهای پیچیده ندارد.
استفاده از فناوریهای ساده و کاربرپسند، مانند اپلیکیشنهای مدیریتی، حسگرهای ارزانقیمت یا نرمافزارهای پایه، میتواند اعتمادبهنفس لازم را در مدیران و کارگران ایجاد کند تا به تدریج به سمت فناوریهای پیشرفتهتر حرکت کنند. این رویکرد، مانند پلهای اول برای ورود به دنیای تحول دیجیتال، مقاومتها را کاهش میدهد و پایهای محکم برای پذیرش فناوریهای نوین میسازد.
چرا با فناوریهای ساده شروع کنیم؟
بر اساس مطالعهای که در سال 1403 ادر دانشگاه صنعتی شریف انجام شده، صنایعی که با فناوریهای کمهزینه و آسان شروع کردهاند، تا 40% احتمال بیشتری داشتهاند که در عرض یک سال به فناوریهای پیچیدهتر روی بیاورند. فناوریهای ساده، به دلیل هزینه پایین، سهولت استفاده و نتایج سریع، حس موفقیت اولیه را به کاربران میدهند. این موفقیتهای کوچک، اعتماد و انگیزه را برای سرمایهگذاریهای بزرگتر تقویت میکنند. علاوه بر این، در شرایط اقتصادی ایران، که بسیاری از صنایع با محدودیتهای بودجهای مواجهاند، فناوریهای ساده میتوانند با کمترین ریسک، تاثیرات ملموسی ایجاد کنند.
در مثالی ساده، یک تولیدی کوچک مواد غذایی میتواند با نصب حسگرهای ساده دما و رطوبت در انبار خود، ضایعات محصولات را 15% کاهش و پیرو آن سود سالانه خود را افزایش دهد. این حسگرهای ارزان قیمت با یک آموزش یک روزه قابل استفاده هستند. این موفقیت کوچک، میتواند مدیریت آن واحد تولیدی را متقاعد کند که بودجه بیشتری برای نصب «سیستمهای هوشمند مدیریت انبار مبتنی بر RFID» اختصاص دهد.
چه اقدامات عملی میبایست انجام شود؟
شناسایی فناوریهای کمهزینه: فناوریهایی را انتخاب کنید که نیاز به سرمایهگذاری اولیه کم و آموزش کوتاه داشته باشند. مثلا، حسگرهای دما برای انبارها، اپلیکیشنهای تخصیص وظایف و مدیریت زمان مثل تسکولو یا نرمافزارهای حسابداری ساده مثل هلو و... .
آموزشهای کوتاه و عملی: دورههای آموزشی یک روزه یا آنلاین برای کارگران و مدیران برگزار کنید که روی استفاده از این فناوریها تمرکز دارند. مثلا، آموزش نصب و خوانش دادههای حسگرهای IoT برای کشاورزان.
آزمایشهای کوچک (پایلوت): قبل از سرمایهگذاری بزرگ، فناوری را در مقیاس کوچک آزمایش کنید. مثلا، یک خط تولید در کارخانه را با یک سیستم اتوماسیون ساده مجهز کنید و نتایج را بررسی کنید.
تمرکز بر نتایج سریع: فناوریهایی را انتخاب کنید که در کمتر از 3 ماه نتایج ملموسی (مثل کاهش 10% هزینهها یا افزایش 5% تولید) نشان دهند. این نتایج، اعتماد تیم را جلب میکند.
حمایت دولتی یا خصوصی: دولت میتواند یارانههایی برای خرید فناوریهای ساده ارائه دهد، مثل یارانه 70% برای حسگرهای کشاورزی. بخش خصوصی هم میتواند با ارائه نسخههای رایگان یا آزمایشی نرمافزارها، پذیرش را تسهیل کند.
ایجاد شبکههای تبادل تجربه: گروههای آنلاین (مثل گروههای تلگرامی و واتساپی و...) راهاندازی کنید که کارگران و مدیران بتوانند تجربیات خود از استفاده از فناوریهای ساده را به اشتراک بگذارند.
استفاده از فناوریهای ساده، نه تنها موانع روانی و مالی را کاهش میدهند، بلکه به عنوان پلی به سوی فناوریهای پیشرفتهتر عمل میکنند. این رویکرد، ترویج فناوریهای نوین را در دسترس هر صنعتگر ایرانی قرار میدهد و راه را برای یک تحول دیجیتال پایدار هموار میکند.
فناوری به عنوان یک داستان انسانی
اغلب وقتی به فناوری فکر میکنیم، تصاویر رباتهای پیچیده یا صفحههای پر از کد به ذهنمان میآید (ابزارهایی سرد و دور از دنیای انسانی)؛ اما در واقع، فناوری چیزی فراتر از ماشین و نرمافزار است. فناوری، یک داستان انسانی است؛ داستانی است از تلاش بشر برای حل مشکلات، افزایش بهرهوری و بهبود زندگی؛ ابزاری است برای حفظ منابع طبیعی (مثل آب) یا احیای صنایع سنتی (مثل فرشبافی). فناوری، قصهای است از رویای یک کشاورز در حاشیه کویر که میخواهد با چند حسگر ساده، زمین خشکش را زنده کند، یا داستان یک کارگر در کارخانهای است که با یک اپلیکیشن، زندگی کاریاش را آسانتر کرده و لبخند را به خانوادهاش برگردانده. وقتی«فناوری» با فرهنگ، ارزشها و آرزوهای ما گره بخورد، از یک مفهوم خارجی به بخشی از هویت ملی و به عشقی مرئی برای ساختن آیندهای بهتر برای صنایع و مردم عزیز کشورمان تبدیل میشود. فناوری، قصهای است که ما با هم مینویسیم، داستانی که میتواند ایران را به پیشگام منطقه تبدیل کند.
آینده و چشمانداز فناوری در صنایع ایران
آینده صنایع ایران با فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، بلاکچین و تحلیل دادههای کلان در آستانه تحولی بزرگ قرار دارد. ایران، با نیروی انسانی جوان، تحصیلکرده و منابع طبیعی غنی، پتانسیل تبدیل شدن به پیشگام منطقهای در تحول دیجیتال را دارد. اما این آینده درخشان تنها با سرمایهگذاری هدفمند در آموزش فناوری، ترویج فرهنگ پذیرش فناوری و همکاری نزدیک بین دولت، بخش خصوصی و جامعه محقق میشود.
با توجه به ترندهای جهانی در سال 2025، فناوری نه تنها بهرهوری صنایع ایران را افزایش میدهد، بلکه میتواند فرصتهای جدیدی برای رقابت جهانی، اشتغالزایی و توسعه پایدار ایجاد کند. گزارش مجمع جهانی اقتصاد (2024) پیشبینی میکند که تا سال 2030، کشورهایی که روی فناوریهای دیجیتال سرمایهگذاری کنند، تا 40% رشد اقتصادی بیشتری خواهند داشت. در ایران، صنایعی مانند نفت و گاز، کشاورزی، خودروسازی، صنایع معدنی و نساجی میتوانند از این فرصت بهره ببرند.
تصور کنید آیندهای که در آن مزارع ایران با کمترین آب، بیشترین محصول را به بار میآورند، کارخانهها با دقت و سرعت بینظیر تولید میکنند و جوانان ایرانی با نوآوریهای دیجیتال، نام کشورشان را در جهان بلندآوازه میکنند. این رویا، با فناوریهای نوین نه تنها دستیافتنی، بلکه در آستانه تحقق است؛ اما این آینده درخشان، تنها با آموزش فناوری، ترویج اشتیاق و همکاری عمیق میان دولت، بخش خصوصی و مردم به حقیقت میپیوندد.
به قول ایلان ماسک: «فناوری، آینده را نمیسازد؛ نحوه استفاده ما از آن آینده را میسازد.». این آینده، قصهای است که با همت جمعی ما نوشته میشود؛ داستانی از امید، نوآوری و غرور ایرانی.
سخن پایانی
نهادینهسازی فناوریهای نوین در صنایع ایران، فراتر از خرید تجهیزات است. نیاز به تغییر ذهنیت، آموزش هدفمند و ترویج داستانهای موفقیت دارد. با اجرای راهکارهای اشاره شده، از آموزشهای بومی گرفته تا مشوقهای اقتصادی، میتوان فناوری را به بخشی جداییناپذیر از هویت صنعتی ایران تبدیل کرد.
سعی کردیم در این مقاله کوتاه، با نگاهی سیستمی و استراتژیک (نگاهی که چالشها، فرصتها و ارتباطات میان دولت، بخش خصوصی و جامعه را به صورت یکپارچه بررسی میکند) به اختصار به این مقوله بااهمیت بپردازیم تا در ذهن خوانندگان گرامی این مقاله، نگرشی جدید و سیستمی پویا برای تحول دیجیتال بسازد و ترسیم کند.
اولین قدم شما برای پذیرش فناوریها و به کارگیری آنها در کسبوکارتان چیست؟!
تهیه شده توسط میثم صالحی (شرکت شلر)
