
میثم صالحی، عضو هیئتمدیره سندیکای شرکتهای شناسایی و مکانیابی رادیویی و تجهیزات نقشهبرداری (سندیکای شناسا)، در تحلیل وضعیت اینترنت اشیا (IoT) در کشور میگوید:
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، ایران از نظر توان مهندسی، نیروی انسانی متخصص و تجربه شرکتهای فعال در حوزههای مختلف، ظرفیت کمنظیری دارد. اما این ذخیره ارزشمند هنوز به یک جریان منسجم و پایدار تبدیل نشده است. مهمترین دلیل آن این است که سازوکارهای حمایتی، زیرساختهای ارتباطی و قواعد شفاف برای تعامل بازیگران، با سرعت رشد تکنولوژی متناسب نبودهاند.
به گفته ایشان، شبکهای از شرکتهای نوآور در سالهای اخیر تلاش کردهاند پروژههای اینترنت اشیا را در بخشهای صنعت، معدن، خودروسازی، کشاورزی و انرژی به مرحله اجرا برسانند؛ اما نبود یک چارچوب یا یک نقشه راه ملی روشن، پراکندگی تصمیمگیری و هماهنگ نبودن نهادهای مسئول، باعث شده این پیشرفتها بیشتر در قالب طرحهای جزیرهای و موردی باقی بمانند.
صالحی با اشاره به تجربه کشورهایی که در این حوزه پیشتاز هستند، توضیح داد:
رشد جهانی IoT زمانی اتفاق افتاد که قوانین مربوط به امنیت دستگاهها، مالکیت داده و استانداردهای ارتباطی به طور جدی تدوین شد. همین سیاستها باعث شد هزینهها کاهش پیدا کند و صنایع اعتماد کنند.
او میگوید در ایران نیز زیرساختهای ارتباطی اختصاصی مانند فناوریهای کممصرف و گسترده (LPWAN) هنوز پوشش کامل و سراسری ندارند و این موضوع به ویژه در بخش کشاورزی که غالبا زمینها و مزارع دور از مراکز شهری و سایتهای مخابراتی هستند، یک مانع جدی ایجاد کرده است.
او تاکید میکند که نبود تولید داخلی کافی در حوزه ماژولها و تجهیزات مرتبط، وابستگی به واردات و ناپایداری بازار، نوسانات شدید ارز، لختی و دستاندازهای موجود در تشریفات گمرکی و...، هزینه اجرای پروژهها را به شکل چشمگیری افزایش میدهد. به گفته او، این مسئله باعث شده بسیاری از سازمانها پروژههای خود را در مرحله آزمایشی نگه دارند و به سمت پیادهسازی در مقیاس بزرگ نروند.
میثم صالحی عضو هیئتمدیره سندیکای شناسا، همچنین به جنبههای اقتصادی اینترنت اشیا اشاره کرد و توضیح داد:
در برخی صنایع، به خصوص صنایع بزرگ، پروژههای نگهداری پیشگویانه، مانیتورینگ ماشینآلات، مدیریت انرژی و به طور کل جمعآوری خودکار دادهها و دیجیتالی کردن آنها، شروع شده و نتایج خوبی هم داشته است؛ اما واقعیت این است که بخش عمده اقتصاد ایران را واحدهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند و هنوز حضور اینترنت اشیاء (IoT) در این بخشها بسیار محدود است؛ در حالی که تجربه جهانی نشان میدهد بیشترین بازدهی و کاهش هزینه دقیقا در SMEها اتفاق میافتد.
در حوزه انرژی نیز او معتقد است که حجم صرفهجویی بالقوه بسیار بزرگتر از چیزی است که تصور میشود:
کنتورهای هوشمند، تحلیل لحظهای بار، مدیریت تلفات و پایش شبکه، ابزارهایی هستند که در کشورهای مختلف میلیاردها دلار سود ایجاد کردهاند. در ایران هم نمونههای آزمایشی وجود دارد؛ اما اجرای سراسری مستلزم هماهنگی چند دستگاه و تدوین استانداردهای امنیتی قابل اتکا است.
او درباره بخش کشاورزی نیز اینطور بیان کرد:
خشکسالی، افزایش هزینه نهادهها و پراکندگی جغرافیایی زمینها، عملا کشاورزی ایران را وابسته به فناوری کرده است. از مانیتورینگ رطوبت خاک گرفته تا مدیریت هوشمند گلخانهها، پیشبینی آفات، پایش وضعیت دام و غیره، همه اینها امروز در ایران نمونههای موفق دارند و شرکتهای دانشبنیان هم محصولات کاملا قابل رقابت ارائه کردهاند. مسئله این نیست که فناوری در دسترس نیست؛ مسئله این است که زیرساخت و سیاست پایدار پشتش وجود ندارد.
صالحی نقش بخش خصوصی را کلیدی میداند و معتقد است که هرجا به شرکتهای فعال اجازه داده شده مستقل و رقابتی عمل کنند، پیشرفتها سریعتر و ملموستر بوده:
در دنیا هم موتور محرک اینترنت اشیا، شرکتهای فناور و صنایع پیشرو بودهاند. دولتها عمدتا نقش تسهیلگر داشتهاند، نه مجری. هر وقت این تعادل برهم بخورد، بازار کُند میشود و پروژهها نیمهتمام میمانند.
در حوزه مدیریت شهری نیز به گفته او ظرفیت بزرگی نهفته است؛ از مدیریت هوشمند ترافیک و لجستیک شهری تا پسماند، انرژی و شبکه آب. به گفته ایشان، تا زمانی که هماهنگی میان نهادهای شهری، وزارتخانهها و اپراتورها ایجاد نشود، امکان اجرای سراسری وجود نخواهد داشت.
او در پایان بیان کرد:
ایران از نظر توانمندی فنی چیزی کم ندارد؛ آنچه نیاز داریم ثبات تصمیمگیری، مقررات شفاف، زیرساخت ارتباطی پایدار، روابط بینالمللی بهبود یافته و فضایی است که بخش خصوصی بتواند رقابتی و بیدغدغه فعالیت کند. اگر این عوامل کنار هم قرار بگیرند، سرعت توسعه اینترنت اشیا در کشور میتواند چند برابر وضعیت امروز باشد.
پیشرفت، حاصل هماهنگی ذهنهاست، نه صرفا اتصال دستگاهها!
